• 0
  • 1337

به همت مؤسسه معارف اهل بیت

نشست ضرورت اجتهاد اعتقادی در معارف اهل بیت برگزار شد

همزمان با پنجمین نمایشگاه بین المللی کتاب دین در مصلای قم، نشست علمی ضرورت اجتهاد اعتقادی در معارف اهل بیت علیهم السلام همراه با رونمایی از موسوعه آیت الله میرزا مهدی اصفهانی پنج‌شنبه 26 بهمن 1396، برگزار شد. در این برنامه که با حضور اساتید حوزوی و دانشگاهی و نیز آیت‌الله مهدی مروارید و حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین شهرستانی، نمایندگان حضرت آیت‌الله‌العظمی سیستانی و همچنین وزیر محترم اطلاعات، حجت‌الاسلام و المسلمین علوی برگزار و نمایندگان بیوت و دفاتر مراجع  برگزار شد، حجج‌الاسلام والمسلمین محمدتقی سبحانی، رضا برنجکار و محمدعلی مهدوی به ارائه‌ی نقطه نظرات خود پرداختند. متن سخنرانی اساتید در ادامه می‌آید.


سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر سبحانی

أعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین إنه خیر ناصر و معین ما توفیقی إلّا بالله علیک توکلت وإلیه أنیب وصلی الله علی سیدنا ونبیّنا أبی القاسم محمّد وعلی آله الطیبین الطاهرین المعصومین سیّما بقیة الله فی الأرضین روحی وأرواح العالمین له الفداه وعجّل الله تعالی فرجه الشریف

عرض خیر مقدم داریم خدمت عزیزان و سروران، علمای اعلام، محققان، اساتید بزرگواری که لطف فرمودند و در این جلسه در محضرشان هستیم و بهره‌مندیم از حضور گرم و معنوی و پر تأثیر آنها و امیدواریم که ان شاء الله این نشست و این جلسه گامی باشد در جهت بهتر فهمیدن و بیشتر تلاش کردن در جهت توسعه و تعمیق معارف اسلام و اهل بیت.

توفیق داریم که محضر بزرگواران و أعاظم بزرگ حوزه علمیه و مسئولان محترم کشوری را داشته باشیم که من إن شاء الله در فرصت مناسب از عزیزانم با نام یاد خواهم کرد، تشکر می‌کنم؛ گر چه واقعاً مجلس ما من هر چه نگاه می‌کنم همه شخصیت‌های پر نام و نشان و پر نور است و شاید ذکر بعضی موجب اهانتی باشد، ولی من ان شاء الله در فرصتی مناسب خدمتتان خواهم گفت و بزرگواران حاضر در جلسه را خدمتتان معرفی می‌کنم و تشکر ویژه را خواهم داشت.

همان طور که اعلام شده این نشست به منظور معرّفی مبانی و اصول معارف مکتب اهل بیت و به یاد پاسداران و مرزداران این حریم تشکیل شده و تلاش داشتیم و امیدواریم که به هدف برسیم و بتوانیم این ابعاد و این جایگاه را در این نشست در حدّ مقدور معرفی کنیم. حقیقتش این است که از دو سال پیش، شاید بیشتر، حدود سه سال پیش جمعی از محققان و اساتید به پاس احترام و یاد شخصیت برجسته حوزه معارف اهل بیت حضرت آیت الله سیدان (مد ظله) تلاش کردند که یادنامه‌ای را تهیه کنند و نوشتاری را به یاد ایشان تنظیم کنند، چنان چه معمول و معهود است و ابعادی از این شخصیت و اندیشه‌ها و معارف پیرامونی را عرضه کنند. الحمد لله این کار با همت اساتید بزرگ حوزه و دانشگاه شکل گرفت، کتابی تحت عنوان «مشعل معرفت» نگاشته شد که باید یاد کنیم از استاد بزرگوار جناب آقای محمدرضا حکیمی علامه بزرگوار که در واقع نیت اصلی این کار را ایشان گذاشتند و تأکید داشتند و الحمد لله این کار به سرانجام رسید. ما در طول یک سال گذشته که این اثر کاملاً آماده بود و چاپ شده بود، تمام تلاشمان این بود که نشستی برگزار کنیم و رونمایی از این اثر شکل بگیرد، ولی با اصرار و اکراه حضرت آیت الله سیدان مواجه شدیم و ایشان هر بار که ما نامی از این نشست می‌کردیم، ایشان پرهیز داشتند و اکراه داشتند که یک چنین جلسه‌ای تشکیل بشود و می‌فرمودند من اصلا اجازه نمی‌دهم به خودم و به دوستان که در جلسه‌ای بنشینم که اسمی از من بیاید یا کسی مثلاً بخواهد تکریم کند. دوستان در مجموع نشستند و واقعاً حیله اندیشیدیم خدمت حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای معراجی و حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای مهدوی راد و بقیه عزیزانی که بانی این کار بودند که چه کنیم تا ایشان را بکشیم در جلسه‌ای و چند کلمه‌ای از فرمایشات ایشان را بشنویم. در نهایت مصادف شد با تمام شدن احیای آثار فقیه اهل بیت حضرت آیت الله میرزا مهدی اصفهانی در مؤسسه معارف و ما این شرایط را در واقع بهانه کردیم و به ایشان  گفتیم شما تشریف بیاورید و در مورد اندیشه‌های مرحوم میرزای اصفهانی سخن بگویید و یا در مورد آن چیزی که خودتان نظر دارید و نظر این بود که در کنار این نشست ما این کتاب را هم رونمایی کنیم و دوستان به هر حال به گونه‌ای یادی از ایشان کرده باشند. الحمد لله همه مقدمات هم فراهم شد که اینجا ما خدمتتان هستیم و این برنامه شکل گرفت و ایشان هم دیروز عصر بلیت داشتند که خدمتشان برسیم با مجموعه‌ای از عزیزان و همراهانی از ایشان از مشهد مقدس، متأسفانه در آخرین لحظات گفتند که کسالتی عارض شده و ایشان نتوانستند به پرواز برسند و در محضرشان اینجا باشیم. به بنده وکالت دادند با توجه به این حادثه و این مسئله غیر مترقبه‌ای که پیش آمده است، من عرض سلام و ارادت ایشان را خدمت دوستان داشته باشم، تشکر کنم از محضر همه عزیزانمان که حاضر شدند؛ طبعاً بخشی از سروران به نیت حضور ایشان حاضر شدند در این جلسه، ولی متأسفانه این حاصل نشد و ما محروم شدیم از حضور ایشان. این وعده را به ما دادند و گفتند در اولین فرصت ان شاء الله برنامه‌ای را می‌گذاریم خدمت آقایان به یک شکلی می‌رسم و ان شاء الله رونمایی از آن اثر هم به صورت دیگری انجام می‌شود. پس ما در واقع آن بخش رونمایی از کتاب مشعل معرفت که به یاد حضرت آیت الله سیدان بود را از برنامه حذف کردیم و ان شاء الله این را در برنامه دیگری خواهیم داشت، ولی بقیه برنامه در اینجا هست و از حضور شما بهره‌مند می‌شویم و ان شاء الله اساتید نکاتی را عرض می‌کنند. در پایان با حضور بزرگواران و شخصیت‌های حاضر در جلسه رونمایی از موسوعه آثار حضرت آیت الله میرزا مهدی اصفهانی را هم خواهیم داشت.

همان طور که اشاره شده است، بخش اول برنامه ما یک نشست علمی است که درآمدی است بر آن نیت و منظور و مقصودی که بزرگان تشیع در طول تاریخ اندیشه اسلامی داشته‌اند و تبیین یک خلأ و یک ضرورت که ان شاء الله بتوانیم از اینجا پُلی بزنیم به این مناسبت و نشان بدهیم که یکی از شخصیت‌های بزرگواری که سردمدار و بزرگ مرزدار این اندیشه در دوران معاصر بوده، آثاری آفریده و ان شاء الله در این جلسه رونمایی بشود و نکاتی را هم در آن باب تقدیم کنیم. چون جلسه با حضور شخصیت‌های برجسته حوزه علمیه و دانشگاه تشکیل شده است، ما طبیعتاً به خودمان اجازه نمی‌دهیم زمان را طولانی کنیم، تصدیع کنیم، وقت عزیزان در این ساعات آخر روز، تلاش می‌کنیم مجموعاً در حدود یک ساعت به صورت فشرده فهرست‌وار مباحث اصلی مورد نظر در این نشست را تقدیم کنیم و ان شاء الله گامی باشد برای توسعه دانش کلام امامیه، کلام شیعه در حوزه‌های علمیه، در دانشگاه‌ها و قدم گذاشتن در مسیرهای جدید آشنایی با علوم اهل بیت علیهم السلام.

من برای این که وقت گرفته نشود، از دو استاد بزرگوار که قرار است نکاتی را در این باب عرضه کنند دعوت می‌کنم که ان شاء الله در مدت خیلی کوتاه هر کدام با تقسیم کاری که صورت گرفته است، آن ایده های اصلی را مطرح می‌کنند و ما در پایان هم رونمایی را هم خواهیم داشت. از محضر استاد دانشمند حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای مهدوی راد دعوت می‌کنیم که در این جایگاه تشریف بیاورند، همینطور از استاد بزرگوار حضرت حجت الاسلام و المسلمین آقای دکتر برنجکار دعوت می‌کنیم تشریف بیاورند، ان شاء الله سعی می‌کنیم در این فرصت محورهای مورد نظر را تقدیم کنیم.

من در اینجا یک مقدمه‌ای را تقدیم می‌کنم برای این که بحث توسط اساتید محترم ادامه پیدا کند و بحث باز بشود، موضوع بحث روشن بشود و ان شاء الله بحث را پیش ببریم. همان طور که مستحضرید، یکی از محورهای بزرگ معارف اهل بیت و اندیشه امامیه در طول تاریخ، مسئله کلام و حوزه عقائد و اندیشه اسلامی بوده است.

همواره بزرگان ما، شخصیت‌های طراز اول جهان تشیع در کنار دانش فقه که دانش مهم و تأثیرگذار جامعه اسلامی بوده است، به حوزه کلام به عنوان دانش اعتقادات و مبانی فکری اسلامی می‌پرداختند. سهم اندیشه تشیع، سهم معارف اهل بیت در میدان کلام امامیه امری است که انکارناپذیر است.

هیچ کس در طول تاریخ کلام قلم نزده است الا این که از این سهم بلند یاد کرده است. از اصحاب بزرگ اهل بیت، بزرگانی مانند خاندان زراره، مؤمن طاق، هشام بن سالم، هشام بن حکم، یونس بن عبدالرحمن تا برسد به شخصیت‌های بزرگواری مانند شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، علامه حلی تا دوران معاصر، همواره تشیع در تبیین اصول و معارف اعتقادی نقشی گران سنگ داشته است. طبیعتاً مانند همه عرصه‌های فکری، عرصه کلام امامیه و کلام شیعه هم با فراز و فرودهایی مواجه بوده است. نکته‌ای که قابل توجه است و در این جلسه می‌خواهیم دقایقی در باب آن سخن بگوییم، اهمیت پرداختن به میراث اهل بیت، کتاب و سنت به عنوان یکی از محورهای اصلی در تبیین کلام شیعه است. همان طوری که عزیزان و اساتید بهتر از من می‌دانند، همه بزرگان امامیه و شیعه از آغاز در عرصه اندیشه ورزی اعتقادی بر دو پایه عقل و نقل به صورت یکسان تلاش می‌کردند.

ما دو شخصیت طراز اول قرن چهارم و پنجم مرحوم شیخ صدوق و شیخ مفید علیهما الرحمة، هر دو به حوزه کلام و عقاید پرداخته‌اند و می‌دانیم که اختلاف سبک هم داشته‌اند، مدرسه قم و مدرسه بغداد و حتّی مرحوم مفید علی رغم این که شاگرد شیخ صدوق بوده است، بر شیخ مفید حاشیه‌هایی نگاشته و نقدهایی کرده که معروف است. اما نکته جالب این است که هر دو شخصیت بزرگ شیعه در این نکته اتفاق دارند که برای تبیین عقائد اسلامی و مبانی فکری، باید از عقل و وحی به صورت یکسان بهره برد و هیچ گاه دانش کلام و معرفت بنیادین اعتقادی را با یک بال، بال عقل و یا بال وحی جلو نبرده‌اند؛ این سنت قدیم امامیه بوده است.

اما ما هر چه جلوتر می‌آییم در تاریخ کلام امامیه، می‌بینیم که نقش وحی، نقش قرآن و سنت در تبیین اصول اعتقادی کمرنگ می‌شود. محققان و اساتید علت این کمرنگ شدن را گفته‌اند، یک جهت مهم آن این است که شیعه در عرصه کلام در مقابل خصم و مخالفان قرار می‌گیرد و همت بزرگ متکلمان ما اقناع جریان‌های مخالف و اثبات مدّعای امامیه است. طبیعتاً در یک چنین فضایی ارجاع به معارف اهل بیت در علم کلام کمرنگ خواهد بود؛ این را به عنوان یکی از اسباب عرض می‌کنم.

آن چه که واقعیت موجود در تاریخ کلام امایه است، این است که ما امروز با یک کمبود و با یک نقصان در حوزه معارف اعتقادی و کلامی مواجه هستیم و آن این است که در بُعد معارف وحیانی و توجه به کتاب و سنت آن چنان که باید کار جدی، اجتهادی، مبتنی بر اصول و روش شناسی صورت نگرفته است.

در این جلسه بهره می‌بریم از دو استاد بزرگوار و قرار است ان شاء الله ابعادی از این ضرورت و بایسته‌های پژوهشی و علمی را در این عرصه داشته باشیم. ابتدا می‌کنیم با سخنان استاد بزرگوار حاج آقای مهدوی راد که ان شاء الله ما را به فیض می‌رسانند.

سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر مهدوی راد

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین إنه خیر ناصر و معین

به خاطر این که ما فرصتمان کم است و زمانی که برای من فرمودند در حدّ پانزده دقیقه، قسمت اول بحث را اشاره می‌کنم و از آن می‌گذرم. من بنا داشتم که مرجعیت قرآن را صحبت کنم و جایگاه قرآن را در مجموعه منظومه فکری دینی، ولی در ادامه آن اختصاصاً بپردازم به جایگاه نصوص دینی و روایات در تفسیر و جایگاه ائمه علیهم السلام در تفسیر، به خاطر دغدغه و انس و مجموعاً کاری که از سالهای پیش داشتند.

ابتدا می‌خواستم تکیه کنم بر این که اگر در معارف دینی ما روایات فراوانی با عنوان تفقه در دین وجود دارد، چه با ضلع وحیانی‌اش و چه با ضلع بیانی‌اش که آن را هم به نوعی وحی می‌دانیم، این تفقه تفقه عام است و اولین گام و اساسی‌ترین گام آن بُعد اعتقادی مسئله است و ضرورت دارد که هم بر پایه آیات و هم بر پایه روایات، کاوش و اجتهاد و تأمل و درنگریستن را از آنجا آغاز کنیم و بعد مسیر را به راههای دیگر و مقاصد دیگر.

این بحث را می‌گذارم؛ من نکته‌ای را که در ادامه می‌خواستم عرض کنم جایگاه ائمه علیهم السلام و یا جایگاه معصوم در تبیین و تفسیر آیات، از {وأنزلنا إلیک الذکر لتبین للناس} که بگیریم از خود رسول الله (ص) و در ادامه‌اش هم ماجرای ثقلین و مقدمات و مستنداتش را بگذارم، این سؤال را می‌خواستم مطرح کنم که معصوم علیه السلام یا معصومان علیهم السلام جایگاهشان در مقابل قرآن و در تفسیر قرآن جایگاه معلّمی است یا مفسّری. این نکته بسیار قابل توجهی است، به نظر من که ما آن را تبیین کنیم. الان از قائلان به قول یاد نمی‌کنم، ولی بعضی از عالمان و مفسران و بزرگان ما شأن و جایگاه ائمه را شأن معلّمی دانسته‌اند درباره قرآن و قاعدتاً نکات مهمی را هم مطرح کرده‌اند و مسائلی هم بر آن بار شده است و بعضی از عالمان بزرگ هم شاید اختصاصاً جایگاه معصومان را جایگاه تفسیری دانسته‌اند. حتماً بعضی از دوستان شاید بفرمایند و من این را توجه دارم، الان از این مسئله می‌گذرم که روایات تفسیری ما تقریبا قریب به اتفاق آن روایات آحاد است و حالا اگر بگوییم یک بخشی از آن محروف به قرائن هم باشد، بالاخره ما غالبا روایات تفسیری‌مان روایات آحاد است، ولو این که سند یک بخش قائل توجهی از آن را سند قابل توجهی بدانیم و راوی را ثقه بدانیم، یعنی می‌خواهم از آن مسئله بگذرم که حدیث ثقه، یعنی خبر واحد ثقه حجیتش فراتر از فقه است و در موضوعات دیگر و دانش‌های دیگر هم می‌تواند نقش آفرینی کند یا نه. آن را الان من طرح نمی‌کنم، گر چه خودم معتقدم و به دقت معتقدم که خبر ثقه در تفسیر جایگاه مهمی دارد و حتماً حجیت هم دارد، فراتر از اعتبار. اما آن چیزی را که الان می‌خواهم عرض کنم این است که من معتقدم و گمان می‌کنم که اگر این نظریه عالمان بزرگوار ما، این را هم عرض کنم که حقا و انصافاً که بحثهای تئوریک و بحثهای نظریه پردازانه ما در این جهت نداریم، این را هم که من عرض می‌کنم حتما از لابلای گفته‌ها عرض می‌کنم. همین خبر واحد ثقه در غیر فقه شاید در اصول ما خیلی که پیش برویم، مرحوم نائینی باشد و بعدش هم مرحوم آیت الله العظمی خوئی است در البیان به خاطر مشکلی که داشته است و چون می‌خواسته مستندات تفسیر را که متأسفانه آن تفسیر ادامه پیدا نکرد که اگر ادامه پیدا می‌کرد ما یک قله بسیار بلندی را در تفسیر حتما می‌داشتیم که متأسفانه نشد و ابتکار و شاهکار مرحوم آقای خوئی برای این که ابتدا مبانی‌شان را به عنوان علوم قرآنی مطرح کرده‌اند تا وارد تفسیر بشوند که وارد تفسیر هم نشدند و عملاً یک سوره حمد تفسیر شده و بقیه‌اش مانده است. گر چه من در این آثاری که چاپ شده است، عجیب است که یک نامه‌ای دیدم که در آن نامه مشخصاً کاتب آقای خوئی رحمة الله علیه نوشته‌اند به یک کسی که سوره بقره را من نوشته‌ام و همه سوره بقره به خط من از آقا تقریر کردم و به آن بزرگوار گفته است که من چه کار کنم؛ اینها را دیگر نمی‌دانم. به هر حال بر این باورم که ائمه حتّی در آن جایی که روایات را تفسیر هم می‌کنند، شأن تعلیمی دارند یعنی در تفسیر عملاً می‌خواهند به ما یاد بدهند که ما چگونه قرآن را تفسیر کنیم. معتقدم که در بعضی از موارد حقاً و انصافاً روایات تفسیری دارند که با جست و جوی در همه اقوال نمی‌توانید به آن تفسیری که گفته شده است برسیم. من هم دو نمونه را عرض می‌کنم؛ یکیش همین آیه معروف و البته آیات قرآن برای همه شما عزیزان معروف است، آیه 208 سوره بقره: {یا ایها الذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافّة} حدود ده قول در این سلم وجود دارد که این که خداوند سبحان فرموده‌اند: {یا ایها الذین آمنوا ادخلوا فی السلم کافّة} این سلم چیست. مرحوم آیت الله بلاغی رضوان الله تعالی علیه تمام این اقوال را یکی بعد از دیگری نقد کرده‌اند، چه قائلان شیعه و چه قائلان سنی آن را. این که سلم شرایع باشد، سلم ایمان باشد، سلم خود دین باشد و إلی آخر که همه قابل نقد است و مشکل دارد. ما روایاتمان تقریبا به تعدد داریم، حالا نمی‌خواهم بگویم این روایت به حد استفاضه و یا مثلاً تواتر می‌رسد که سلم ولایت است؛ ولایت اهل بیت علیهم السلام است و ولایت علی علیه السلام. حضرت صادق علیه السلام «فی ولایتنا» دارد و إلی آخر.

جالب است و بسیار قابل تأمل است اگر به آیه قبل توجه کنیم: {ومن الناس من یشری نفسه ابتغاء مرضاة الله والله رءوفٌ بالعباد} همه می‌دانیم که این آیه آیه‌ای است که مرتبط است با ماجرای لیلة‌ المبیت و داستان بسیار بسیار شگفت انگیز و حیرت آوری است، مخصوصاً که اگر عالمان و فاضلان توجه کنند که در همان شب یک بار پیامبر و علی علیه السلام وارد مسجد الحرام شدند و علی علیه السلام بر دوش پیامبر آن شب بت‌ها را شکاندند و این از جمله فضائل بسیار مهم مخفی است؛ یعنی مزدوران قلم به دست مخفی‌اش کردند و نگذاشتند و ما آن را نوعاً در فتح مکه می‌دانیم. شکستن بت‌ها را اتفاقاً هم روایات این شب برای شکستن بت‌ها زیاد است و هم قرائنش طوری است که اصلاً امکان ندارد که بر فتح مکه حمل بشود. البته در آن مدت ده سالی که بعد بوده است، قاعدتاً بت‌ها آمده به جای خودش دومرتبه و بعد هم آن اتفاق افتاده است.

آقای عبدالکریم خطیب نویسنده بسیار بسیار خوب و مؤمن و غیر متعصب و علاقمند به اهل بیت اهل سنت مصری، در کتاب علی بن ابی طالب می‌گوید که من نمی‌دانم شیعه‌ها چرا به این آیه بر ولایت علی بن ابی طالب و بر امامت بلافصلش استناد نمی‌کنند که البته بعضی از علمای شیعه هم استناد کرده‌اند و تحلیل بسیار قابل توجهی می‌کند که این آیه از هر سندی مهمتر است. یک آیه هم از سوره حدید می‌خواستم عرض کنم که آن آیه هم غیر از روایات، یعنی اگر روایات را برداریم {اعلموا أنّ الله یحی الأرض بعد موتها} البته این سبک آیه در جاهای متعدد قرآن است، ولی این که در سوره حدید است جز آن روایاتی که داریم واقعاً معنادار نیست. اینجا نوعاً امام علیه السلام تفسیر می‌کنند و با تفسیرشان هم به ما می‌خواهند یاد بدهند که چطور قرآن را تفسیر کنیم. یکی از چیزهای خیلی مهم در این بُعد از روایات اهل بیت توسعه معنایی است، مثل آن چه در {فلینظر الانسان إلی طعامه} آمده است، مثل آن چه که در {والذین ینقضون عهد الله من بعد میثاقه ویقطعون ما أمر الله} و إلی آخر.

یک نکته خیلی قابل توجه دیگری که من در این سه چهار دقیقه آخر بگویم و به نظر من خیلی مهم است، آن جایی که ائمه می‌خواهند به ما یاد بدهند که قرآن را اینگونه تفسیر کنید؛ اگر یک تلاش مهمی انجام بشود که از روایات قاعده استخراج بشود، قواعد تفسیری که اینها را ما از روایات ائمه علیهم السلام می‌توانیم استفاده کنیم. یک نمونه‌اش را من با استفاده از علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه عرض می‌کنم. این را هم من بگویم که علامه طباطبایی واقعاً در المیزان بزرگترین خدمت را به روایات کرده است و بزرگترین خدمت را به سنت کرده است و بزرگترین خدمت را به روایات تفسیری کرده است. آن بزرگوار در دو جا در تفسیر به صراحت از ذیل آیه یک استفاده می‌کنند و از رأس آیه یک استفاده می‌کنند و از بطن آیه یک استفاده می‌کنند و بعد می‌فرمایند که مفاد جمله مستقل همچنان که در سیاق حجت است، در بیرون سیاق هم حجت است و بعد صریحاً می‌فرماید: «وهذا مما علمنا أهل البیت» دو بار ایشان به صراحت گفته‌اند و ما با همراهی مرحوم حضرت آیت الله معرفت یک رساله هم در این مورد گذراندیم که چاپ شده است. این آیه را هم بگویم: {ویضع عنهم إصرهم والاغلال الّتی کانت علیهم} این یک بخشی از آیه است و این آیه در سیاق امتنان خداوند سبحان بر مؤمنان در اسلام برای سپردن احکام سخت یهود و این که دین رسول الله دین سهله و سمحه است. هیچ مفسری را نمی‌بینید، حتّی خود علامه طباطبایی که این آیه را آن چه که الان بر ذهن مبارک شما می‌آید که از جمله رسالت‌ها و مسئولیت‌های پیامبر است که غل و زنجیر را از ذهن و فکر و اندیشه انسان بسترد و آن را در فضای آزادی و فکر روشن و اندیشه روشن به پرواز درآورد، به خاطر این که در سیاق است. ولی عالمانی که رسالت انبیا را بحث کرده‌اند و یا در اخلاق بحث کرده‌اند یا مقصد‌های دین را بحث کرده‌اند، من تا حالا بیش از بیست و شش نفر را فهرست کرده‌ام که همه اینها این قسمت از آیه را به آزادی و نظریه قرآن درباره آزادی و این که انبیا می‌آیند انسان را آزاد کنند و رها کنند از غل و زنجیرهایی که بر پای انسان هشته، فقط راغب است که بر خلاف، یعنی غیر از مفردات ما از راغب تفسیر هم داریم، الان بعضی از جلدهایش در اختیار ماست؛ راغب این را دارد و تفسیر نمونه و غیر مفسران هم البته دارند و این برداشت از {یضع عنهم اصرهم والاغلال الّتی کانت علیهم} هر کسی اینطور استفاده کرده است هیچ مبنایی غیر از این ندارد، برای این که این در سیاق یک چیز دیگری است و همه مفسران هم در سیاق آن را استفاده کرده‌اند، ولی این استفاده از آن می‌شود بر اساس این قاعده و این را هم عرض کنم که این قسمت آیه سوره بقره {ولکن البرّ من اتّقی وأتوا البیوت من أبوابها} اتفاقاً روایات هم این را دارد، این دقیقاً در سیاق آن قصه دوره جاهلی است، ولی هم ائمه علیهم السلام از این تکه استفاده کرده‌اند که برّ این است که {وأتوا البیوت من أبوابها} باب ما هستیم و اگر بخواهید به دین وارد بشوید باید از طریق ما وارد بشوید و یک روایت مهم دیگری هم ائمه دارند که دو تا روایت به این سبک داریم که این خیلی مهم است الان در علم که «فأتوا کلّ شیء من بابها» یعنی هر چیزی روش خاصی دارد و باید از مسیر و روش خودش بیاوریم. از این روایات هم ما زیاد داریم که یک قاعده است، ولی قواعد دیگر را استفاده کنند. من گویا از وقتم تخطی کردم، ببخشید.

حجت الاسلام و المسلمین سبحانی: تشکر می‌کنیم از استاد بزرگوار حاج آقای مهدوی راد که به اختصار این بخش از بحث را که ضرورت مراجعه به اهل بیت عصمت و طهارت در فهم مضامین قرآن کریم و استفاده از این دو منبع بزرگ در فقه معارف اسلامی بود را مطرح کردند. در بخش دوم باز به اختصار بُعد دیگری از این بحث را می‌پردازیم که بحث ضرورت اجتهاد و فقاهت در حوزه عقائد و چگونگی ورود در این عرصه است. از جناب حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای برنجکار تقاضا می‌کنیم این بحث را به اختصار ارائه کنند.

سخنرانی حجت الاسلام و المسلمین دکتر برنجکار

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی محمّد وآله الطاهرین

خدمت همه سروران و اساتید عرض سلام و ادب دارم؛ عذرخواهی می‌کنم از این که چند دقیقه‌ای را به عنوان درس پس دادن خدمت اعزه تصدیع می‌کنم. فهرست‌وار چند نکته را عرض می‌کنم، نکته اول این که همانطور که همه می‌دانیم بر اساس آیه 122 سوره توبه یک عده از مؤمنین باید کوچ و نفر کنند برای تفقه در دین {لیتفقهوا فی الدین} . تفقه هم به معنای فهم عمیق و روشمند یک مطلب است. در حوزه دین در واقع این آیه یک وظیفه‌ای را برای حوزه‌های علمیه به عنوان جایی که باید تفقه دین در آن صورت بگیرد و به عنوان اولین وظیفه حوزه‌های علمیه مشخص می‌کند. البته در ادامه آیه می‌فرمایند: {ولینذروا قومهم إذا رجعوا إلیهم} وقتی رجعت می‌شود برای انذار، این وظیفه دوم را که تبلیغ آن چیزی است که آموخته‌اند از دین به مردم را بیان می‌کند. و وظیفه سوم در صورت بسط ید در واقع علما بیایند و آن معارف دین را که آموخته‌اند و تبلیغ کرده‌اند اجرا هم بکنند که بحث حکومت و در واقع حکومت اسلامی است. بحث ما الان در مورد اول و تفقه در دین است. دین هم اعم از مسائل عملی و اعتقادی و اخلاقی است. بنا بر این ما نیاز داریم که در همه عرصه‌های دین از جمله اعتقادات که پایه‌های دین هستند، تفقه در دین انجام بدهیم. این تفقه در دین الزاماتی دارد، یکی از آن الزامات این است که تفقه یک امر روشمند است. تفاوت تفقه در دین که ما اسمش را می‌گذاریم اجتهاد، اجتهاد یک فهم روشمند است، یعنی نیاز دارد به یک سلسله اصول و مبانی روشی که فقهای ما در طول تاریخ این مبانی و اصول روشی را در دانشی به نام اصول فقه تدوین و عرضه کرده‌اند. این اصول فقه پایه فقه است، روش فقه را مشخص می‌کند، مبانی فقه را مشخص می‌کند. اما هر بُعدی از ابعاد دین نیازمند یک مبانی و روش‌های خاص خودش است؛ برای مثال اصول عملیه در فقه عملی کاربرد دارد، اما در اعتقادات و یا در مسائل اخلاقی ممکن است کاربرد نداشته باشد و در مقابل برخی مبانی دیگر در اصول روشی اجتهاد در اعتقادات دینی، ممکن است نیاز باشد که در واقع در اصول فقه موجود مطرح نباشد. بنابراین یکی از الزامات رسیدن به اجتهاد در اعتقادات دینی، در واقع تکمیل علم اصول فقه در اعتقادات و در ابعاد دیگر مثل تاریخ است که البته کارهایی در این زمینه شروع شده و منتشر شده است؛ امیدواریم این کار به سرانجام برسد.

من دو سه تا تصوری که به نظر می‌رسد شاید بر اساس این تصورها نیازی به اجتهاد در معارف اعتقادی نباشد را به آنها اشاره می‌کنم. بر اساس یک تصوری که گاهی بعضی‌ها مطرح می‌کنند این که ما در اعتقادات صرفاً ابزارمان عقل است و وحی نقشی در اعتقادات ندارد. خوب این تصور، تصور درستی نیست؛ جهتش این است که اولاً فهم دین و تفقه در دین که آیه 122 سوره توبه آن را بیان می‌کند اختصاص به فقه عملی ندارد، بلکه بعضی‌ها گفته‌اند به قرینه انذار، بالاولیة و الاولویة اجتهاد در اعتقادات را شامل می‌شود و بعد اجتهاد در اعمال را. حالا اولیت و اولویت را بگذاریم کنار، اجتهاد و تفقه در همه ابعاد دین را شامل می‌شود. قرآن وقتی خودش را می‌خواهد معرفی کند به عنوان کتاب هدایت، کتاب ذکر، کتاب نور، فرقان و برهان معرفی می‌کند و ما می‌دانیم که در قرآن حجم آیات اعتقادی خیلی بیشتر از آیات عملی و فقهی است. تصور دیگر این است که در مقابل ما فقط باید به آیات و روایات مراجعه کنیم، نیازی به کار پیچیده و اجتهاد روشمندی که در فقه عملی فقها انجام می‌دهند در اعتقادات نداریم. روایات را می‌خوانیم، در واقع در هر بحثی پنج شش تا آیه و روایت می‌خوانیم، بحث تمام می‌شود. خوب این تصور اشتباه است، چون مباحث اعتقادی هم بخشی از دین است و نیاز به اجتهاد روشمند است و بعضاً ما می‌بینیم افرادی که بدون اجتهاد روایاتی را نقل می‌کنند، چون اجتهاد صورت نگرفته است معنای روایات را غیر فنّی بیان می‌کنند، یعنی بر اساس اعتقادات شخصی خودشان و یا دیدگاههای دیگران معنایی برای آیه و یا روایت بیان می‌کنند، در حالی که روایات دیگر آن آیه و یا آن روایت را توضیح داده‌اند، یعنی با یک کل نگری و با یک اجتهاد روشمند ما می‌توانیم معنای این روایات را به دست بیاوریم.

نکته دیگر این است که گاهی تصور می‌شود آیات، روایات و عقل؛ اینها بریده از هم هستند. استاد، راجع به ارتباط قرآن و روایات صحبت کردند؛ من اشاره‌ای به ارتباط قرآن و روایات با عقل می‌کنم. به نظر می‌رسد که همانطوری که اشاره شد، عقل نه تنها ابزار فهم دین است در همه حوزه‌ها از جمله اعتقادات، یک منبع دین هم هست یعنی همان طور که در فقه عقل منبع تفقه در دین است، در اعتقادات هم منبع است، در همه ابعاد دین هم عقل و هم وحی، هم منبع هستند و هم روش؛ یعنی عقل منبعی و هم عقل ابزاری. حالا قطع نظر از این نکته، بین عقل و وحی یک ارتباط تنگاتنگی وجود دارد، اینطور نیست که نصف اعتقادات را ما با عقل به دست بیاوریم و نصف اعتقادات را با وحی. در همه اصول اعتقادی هم عقل می‌تواند نقش داشته باشد و هم وحی؛ بلکه من ادعایم این است که ما اگر از عقل استفاده نکنیم، وحی را از دست داده‌ایم و اگر از وحی استفاده نکنیم برخی از معارف عقل را از دست می‌دهیم. به این دلیل که اگر از عقل استفاده نکنیم گنجینه‌های وحی را نمی‌توانیم استخراج کنیم و اگر از وحی استفاده نکنیم، چون وحی ابعاد مختلفی دارد و نقش‌های مختلفی را ایفا می‌کند؛ یک نقش وحی در عقل به تعبیر امیر المؤمنین اثاره است «لیثیروا لهم دفائن العقول» وقتی اثاره صورت نمی‌گیرد، آن گنجینه‌های عقل در زیر خاک می‌ماند؛ ما متوجه آن داشته‌های خودمان نمی‌شویم، مثل استاد ریاضی که می‌آید راه حل معادله سه مجهولی و یا دیفرانسیل و یا انتگرال را یاد می‌دهد و به عنوان معلم، حالا شاید حضرت استاد هم به این اشاره داشتند، به بحث نقش معلم بودن وحی در عقل، نه به عنوان منبعیت وحی، بلکه به عنوان ابزاری که اثاره می‌کند داشته‌های عقل را که چه بسا عقل اگر اثاره نشود، همان داشته‌های عقلانی خودش را هم توجه نمی‌کند که امیر المؤمنین می‌فرماید: پیامبران آمدند یکی پس از دیگری «واتر إلیهم أنبیائه لیستأدوهم میثاق فطرته ولیثیروا لهم دفائن العقول» .

نکته آخر این است که ما در حوزه‌های علمی به نظر می‌رسد که فقهای ما زحمات بسیار ارزشمندی انجام داده‌اند بیش از هزار سال و ما از مرحله سطح عبور کرده‌ایم به مرحله خارج، یعنی ما همان طوری که دروس سطح را می‌خوانیم و می‌رسیم به درس خارج، اما در عرصه‌های دیگر دین به خصوص در مباحث اعتقادی، هنوز در مرحله سطح هستیم یعنی هنوز هم ما اگر می‌خواهیم کلام و اعتقادات کار کنیم، کتابهایی را می‌خوانیم. اما ما هنوز درسهای خارج توحید، درس خارج معاد، درس خارج کلام، نمی‌گویم اصلاً نداریم! ولی خیلی کم است. ما باید از مرحله سطح به مرحله خارج و به مرحله اجتهاد روشمند با الزاماتش که یکی از آنها تقویت علم اصول در بُعد کلام است و الزامات دیگری که در واقع بعضی از آنها نیاز به تصویب قوانینی دارد که خوشبختانه آن قوانین در حال تصویب است که ان شاء الله انگیزه‌ای بشود و شور و نشاطی در حوزه‌ها ایجاد بشود که در بخش اعتقادات هم ما بتوانیم مثل فقه کار اجتهادی و عمیق بر اساس یک اصول قوی و قرآن و روایات با یک ارتباط تنگاتنگی که بین قرآن و روایات از یک سو و قرآن و روایات و عقل از سوی دیگر است، ان شاء الله برسیم به آن قله‌هایی که باید به آنجا برسیم.

والسلام علیکم و رحمة الله

حجت الاسلام و المسلمین دکتر سبحانی: جمع بندی بحث ما و پیام جلسه را من می‌خواهم مرتبط کنم با مراسم رونمایی که با حضور شما می‌خواهیم انجام بدهیم. همان طور که از بحثهای این نشست برداشت شد و می‌شود به صورت جمع بندی کلی اشاره کرد، یک خلأ‌ بزرگ در حوزه معارف اعتقادی است، در کنار کاری که بزرگان ما در عرصه کلام به آن پرداخته‌اند و میراث گران سنگی آفریده‌اند، ما متأسفانه در عرصه مباحث اجتهادی فقهی اعتقادی، کمتر کار کرده‌ایم. من این را بارها عرض کرده‌ام از بعد از مدرسه قم که کتاب گران سنگ کافی به صورت یک جامع بزرگ روایی که شامل اعتقادات، اخلاقیات و احکام بود، ما پس از آن دیگر میراث روایی جامع نداشتیم تا آثاری مانند بحار الانوار مجلسی و از آن پس تا کنون دوباره با یک خلأ مواجه شدیم. این در حالی است که در حوزه فقه احکام ما بارها و بارها از کتب اربعه گرفته تا وسائل الشیعه و مستدرک و بعد جامع احادیث الشیعه، دائم نسخه‌های مختلف و متکامل‌تری از منظومه روایات فقهی را گردآوری کردیم. امید است که ان شاء الله در آینده نزدیک شاهد تأمین پیش نیازهای اجتهاد اعتقادی باشیم و در کنار فقهای بزرگی که در عرصه فقه احکام امروز می‌درخشند، شاهد شخصیت‌هایی باشیم که در عرصه فکر عقاید کار می‌کنند و آثار بزرگ می‌آفرینند.

یکی از شخصیت‌های بزرگی که در دوره معاصر این خلأ را بازشناخت و احساس کرد که باید آستین بالا زد و گامی در این زمینه برداشت، فقیه اهل بیت حضرت آیت الله میرزا مهدی اصفهانی شاگرد بزرگ مرحوم آیت الله العظمی نائینی است. در وصف این شخصیت ما در کتابی که به عنوان شناخت نامه ایشان گردآوری کرده‌ایم، کلیه اطلاعاتی که از ناحیه شاگردان و یا شاهدان و نویسندگان و محققان آمده است گردآوری شده در یک جلد عرضه می‌شود و امروز رونمایی می‌شود، در جلد دیگری اندیشه نامه ایشان را در قالب مقالاتی که محققان در ابعادی از این شخصیت نوشته‌اند، این مجلد دومی است که امروز رونمایی می‌کنیم. اما آن کار بزرگ و سترگی که در طول این سالها، حدود ده سال زحمت محققان تلاشگر حوزه علمیه بود، این بود که آثار ایشان که متأسفانه تا کنون تصحیح خوبی صورت نگرفته بود و معمولاً در دست شاگردان بزرگوار ایشان استنساخ شده بود و مانده بود، امروز در قالب یک مجموعه ده جلدی منتشر می‌شود. این مجموعه شامل بخش‌های اعتقادی است، معارف القرآن در قالب چهار جلد، أبواب الهدی، انوار الهدایه، رساله بداء و قضاء و قدر ایشان، اینها ابعاد اعتقادی است. رساله‌ای ایشان در باب خلقت عوالم دارند که نظریه ایشان در باب تکوین عالم مبتنی بر آیات و روایات است و همینطور بخش اصولی آثار ایشان که همانطوری که می‌دانیم ایشان یکی از برجسته‌ترین شاگردان مرحوم میرزای نائینی است؛ من ارجاع می‌دهم تا دوستان مراجعه کنند در همین شناخت‌نامه، اجازه‌ای که مرحوم نائینی داده‌اند که ظاهراً اولین اجازه‌ای است که مرحوم نائینی به دست خط خودشان نوشته‌اند در وصف ایشان است. تعابیری که مرحوم نائینی آورده‌اند، نشان می‌دهد که ما با یک شخصیت اصولی و فقیه مجتهد مواجه هستیم. مرحوم آشیخ آقا بزرگ طهرانی نقل می‌کنند در الذریعه که وقتی رساله کر ایشان ارسال شد از مشهد به نجف، تعبیر بلندی را مرحوم نائینی در حق این رساله کر کردند و این نشان از آن جایگاه اجتهادی مرحوم میرزا مهدی اصفهانی اعلی الله مقامه می‌کند. آن چه ما اینجا تقدیم می‌کنیم ده جلد آثار معارفی، اعتقادی، اعجازنامه‌هایی که ایشان در باب قرآن و در وصف قرآن نوشته‌اند که مطالب بلندی در آنجا هست. آن چه باقی می‌ماند از مجموعه آثار دست خط خود ایشان، یک مجموعه فقهی است که ایشان غیر از چند رساله‌ای که در طول عمر نوشته‌اند، در پنج سال آخر عمر شروع کردند یک دوره فقه را تدریس می‌کردند و خودشان می‌نوشتند. از این مجموعه چیزی حدود نزدیک به هزار صفحه مطلب باقی مانده است. البته نیت ایشان چنان که گفته‌اند در جایی، این بوده است که یک دوره کامل فقه بنویسند، چنان چه دو دوره کامل اصول را نوشته‌اند و در مجموعه ما هست، در طول این ایامی که مشغول هم تدریس بودند و هم نگاشتن این مجموعه فقهی بودند به رحمت خدا می‌روند و این اثر ناتمام می‌ماند. ان شاء الله تلاش ما این است که بخش فقهی آثار ایشان را هم عرضه کنیم تا حوزه‌های علمیه با انظار و آراء فقهی مرحوم علامه بزرگوار حضرت آیت الله میرزا مهدی اصفهانی آشنا بشوند.

آن چه که ما را بر این داشت به عنوان آخرین نکته عرض کنم که دست به چنین کاری بزنیم، چیزی نبود مگر این که احساس کردیم این مجموعه اندیشه‌های ایشان راهی را برای محققان در حوزه فکر و اندیشه می‌گشاید. بزرگان حوزه‌های علمیه به ما یاد دادند سیره سنیه حوزه علمیه مبتنی بر اجتهاد بوده است، همان طور که عنوان بحث ماست؛ هیچ گاه ما اعتقاد نداریم که عالمی بیاید حرف آخر را بزند و امکان نقد و گفت و گو در باب او نباشد. همه اندیشه‌ها و برداشت‌ها در یک سطحی است که حتماً برداشت‌های کاملتری از آن هم می‌شود داشت. آن چه ما را وادار کرد که این کار را کنیم، چون احساس کردیم که در اندیشه‌های ایشان نکات بدیع، افقهای جدید، أبواب تازه‌ای از معارف بلند کتاب و سنت وجود دارد؛ بنده به عنوان یک کوچکتر حوزه در اینجا عرض می‌کنم اعتقادم بر این است که در آثار ایشان اگر کسی انس بگیرد و نکات ایشان را بیابد، در هر بابی که ایشان وارد شده است یک نکته تازه، یک برداشت نو و یک اجتهاد جدید در حوزه عقائد را ارائه داده است. البته ممکن است اصطلاحات ایشان برای بعضی نامأنوس باشد، قلم ایشان با قلم آثاری که ما در کلام و در فلسفه می‌بینیم مقداری متفاوت باشد، اما همه کسانی که پذیرفته‌اند که آثار ایشان را ببینند و بخوانند و تأمل کنند، این را یافته‌اند که در درون این آثار اندیشه‌های بکری وجود دارد که جای تأمل است و البته عرض کردم به عنوان یک منبعی برای اجتهاد حوزه‌های علمیه.

با عرض تشکر و اظهار ارادت خدمت همه عزیزان محترم در این ساعت و لحظه پایانی جلسه، ما مراسم رونمایی از این دوازده اثر مرتبط با شخصیت ایشان را خواهیم داشت. ده جلد آثار خود ایشان و دستنویس‌های ایشان و دو جلد هم شناخت‌نامه و اندیشه‌نامه. البته در شناخت نامه آمده و باید یادآوری کنم که بخشی از آثار ایشان تقریراتی است که شاگردان آن بزرگوار نوشته‌اند که فعلاً از دستور کار مجموعه احیایی ما خارج بوده است. امیدواریم که آنها هم به شکل مطلوب منتشر بشود و محققان بتوانند استفاده کنند.

من دعوت می‌کنم، البته جا دارد از خیلی از عزیزان و چهره‌های نورانی فاضل جلسه ما دعوت کنیم برای این رونمایی، ولی اگر اجازه بدهید من چند تا از بزرگواران را دعوت کنم؛ اولاً از حضرت آیت الله آقای حاج شیخ مهدی مروارید از فقها و اساتید معظم حوزه علمیه خراسان که با هیئت همراه لطف فرمودند و از راه دور تشریف آوردند در مجلس حضور دارند از ایشان تشکر می‌کنیم، تقاضا می‌کنیم که تشریف بیاورند برای این برنامه رونمایی. از اساتید دیگر هم تقاضا می‌کنم، چون حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای کاردان استاد بزرگوار عرصه کلام و فکر شیعی که همه ما مرهون تلاش‌ها و تدریسها و تعلیم‌های ایشان بودیم در محضرشان باشیم، اگر لطف کنند و تشریف بیاورند در قسمت جایگاه و استفاده کنیم. اگر حضرت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای مسجد جامعی هم لطف کنند و ما را مفتخر کنند، ممنون می‌شویم. اگر حاج آقای حسینی خراسانی هم لطف کنند تا خدمتشان باشیم.

من تشکر می‌کنم از محضر همه اساتید و بزرگواران حاضر در جلسه، بار دیگر عذرخواهی حضرت آیت الله سیدان را خدمت عزیزانمان عرض می‌کنم؛ ایشان با حالتی خیلی نگران کننده و پر دغدغه به من تأکید کردند که خدمت عزیزان عذرخواهی کنم از این حالتی که برای ایشان پیش آمده است و تا آخرین لحظات قصد آمدن داشتند و نتوانستیم خدمتشان باشیم، ان شاء الله ما این دو جلد یادنامه ایشان را در یک جلسه دیگری در محضرشان خواهیم بود و ان شاء الله از آن هم رونمایی خواهیم کرد.

خیر مقدم عرض می‌کنم و توفیقات همه عزیزان را خواستارم، امیدوارم که ان شاء الله در آستانه شهادت صدیقه طاهره فاطمه زهرا سلام الله علیها خداوند به همه قدمهای شما برکت بدهد، نیت‌های شما و اندیشه‌های شما را در راستای نشر معارف اهل بیت موفق بدارد. بنده تشکر می‌کنم از همه همکارانمان در موسسه معارف اهل بیت که این زحمات در واقع نتیجه کار خاموش و مجاهدانه این دوستان بوده است.

پایان



ثبت نظر شما

عنوان:

  • 00:00
  • 00:00